مغز پسته ای


گیس می بافی وُ من
به نگاه مغز پسته ای ات چشم می دوزم
که رو به رویم
نشسته می خندی
و ھمه چیز را پیش می کشی
غیر از خودت
که می دانی اگر
به صورت گندمی ات
لب بزنم ،
آدم می شوم .

 

 (عمید صادقی)




نوشتنم رو دوباره شروع کردم با کلی حرف نگفته و جا مونده ، تمام دوستای قدیمیم دلم براشون تنگ شده بود زیاد، به هرحال برگشتم.

نظرات 3 + ارسال نظر
نوشین سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://WWW.TOSS.BLOGSKY.COM

برگشت دوبارت مبارک..منم یه دوست تازه

مرسی ممنونم :)

رومینا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ب.ظ http://black-love.blogsky.com/

نوید خودتی ؟؟؟؟؟؟؟؟
باورم نمیشه پسر

میدونی وقتی اسمتو دیدم چقدر ذوق کردم

وای داداشی من

خیلی خوشحالم همین

مرسیییی رومینا اومدی :) منم خیلی خوشحالم دوباره اینجام می تونم نوشته هاتو بخونم ... خیلی خوشحالممممم رومینا

اینجا خونه ی جدیدمه ، خوششش اومدی ابجی

دردونه شنبه 10 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ق.ظ

خوش اومدی نوید جان. خوب کاری کردی برگشتی.

مرسی ، دوستای قدیمیم خیلی خوشحالم میکنن وقتی میان ، ممنون دردونه دوباره اینجا میبینمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد